مبارزهى امام صادق یک مبارزهى پنهانى
بود. البته دربارهى مبارزات این بزرگوار اگر بخواهیم حرف
بزنیم و مدارک و اسنادى را که در کتابها موجود است بیان کنیم، ساعتهاى متمادى وقت
مىخواهد، من هم مىخواهم چند دقیقه بیشتر صحبت نکنم. بنابراین فقط اشاره مىکنم.
اولا امام صادق تفکر انقلابى اسلامى را که پادشاهان اموى حاضر
به تحمل آن نبودند در میان مسلمانها رایج کرد. به طورى که در سراسر جهان اسلام
امام خودش در مدینه بود، در حجاز، در عراق، در خراسان، در سیستان، در یمن، در مصر،
در تمام آفاق وسیع اسلامى کسانى بودند که معتقد به امامت امام صادق بودند و
علاقمند به آن حضرت بودند و اسلام را از دیدگاه امام صادق مىشناختند و بس. اما
امام صادق به این اکتفا نمىکرد.
طلیعه پیروزی
امام فرار شاه را اولین مرحله پیروزی خواندند و این واقعه را در حرکت تکاملی ملت مهم دانستند. امام از فرار شاه با عنوان طلیعه پیروزی یادکردند و فرمودند:«رفتن شاه، پیروزى نیست بلکه طلیعه پیروزى است. و البته این طلیعه را من به ملت ایران تبریک عرض مى کنم. و باید توجه داشته باشند که همان طورى که طلیعه پیروزى است، طلیعه خلع سلطه اجانب است.» (صحیفه امام، ج5، ص: 484)
بعداز فرار شاه حضرت امام (س) می فرماید: «شما ملت شجاع و ثابت قدم به ملت هاى مظلوم ثابت کردید که با فداکارى و استقامت مى توان بر مشکلات هر چه باشد غلبه کرد، و به مقصد- هر چه دشوار باشد-رسید.» (صحیفه امام، ج5، ص: 486)امام خمینی عامل فرار شاه را وحدت کلمه می نامیدند و در این باره می فرماید: «این وحدت کلمه باعث شد که نه شاه با تمام قوایى که داشت، و نه آنهایى که پشتیبانى از او مى کردند مثل قدرت امریکا، مثل شوروى، چین، انگلستان- همه اینها پشتیبانى مى کردند- لکن به واسطه همین قدرت ملت همه آنها هم پشتیبانى شان را از او برداشتند؛ خودش هم فرار کرد.» (صحیفه امام، ج6، ص: 62)
شکلگیری اولین هفته وحدت در دوران تبعید
یکى از ابزارهاى همیشه مورد استفادهى دشمنان ملتهاى مسلمان براى اختلاف، مسئلهى اختلافات مذهبى، شیعه و سنى و از این قبیل بوده. دعوا درست کنند، اختلاف ایجاد کنند، برادران را به جان هم بیندازند، اختلافات را بزرگ کنند، برجسته کنند، موارد اشتراک و اتحاد را ضعیف کنند، کمرنگ کنند، یک چیز کوچک را بزرگ کنند، برجسته کنند؛ این همه نقاط اشتراک را که بین برادران سنى و شیعه هست، کوچک کنند، ضعیف کنند؛ این کارى است که دائم انجام گرفته است، الان هم دارد انجام میگیرد.
این
روزها متعلق به امام عسگرى (سلاماللّه علیه) است، که میتواند الگوى همهى مؤمنان،
بخصوص جوانان باشد. این امامى که موافقان، شیعیان، مخالفان، غیر معتقدان، همه،
شهادت دادند و اعتراف کردند به فضل او، به علم او، به تقواى او، به طهارت او، به
عصمت او، به شجاعت او در مقابل دشمنان، به صبر و استقامت او در برابر سختىها، این
انسان بزرگ، این شخصیت باشکوه، وقتى به شهادت رسید، فقط بیست و هشت سال داشت. در
تاریخ پرافتخار شیعه، این نمونهها را کم نداریم. پدر امام زمان عزیز ما با آن همه
فضیلت، با آن همه مقامات، با آن همه کرامات، وقتى با سم و جنایت دشمنان از دنیا
رفت، فقط بیست و هشت سال داشت؛ این میشود الگو؛ جوان احساس میکند یک نمونهى عالى
در مقابل چشم دارد. آن امام بزرگوار، جوادالائمه (علیهالسّلام) است که در بیست و
پنج سالگى شهید شده است؛ این امام عسگرى (علیه الصّلاة و السّلام) است که در بیست
و هشت سالگى به شهادت رسیده است؛ و این همه فضیلت، این همه مکرمت، این همه عظمت،
که نه فقط ما به آنها قائلیم و مترنّمیم، بلکه دشمنانشان، مخالفانشان، کسانى که
اعتقاد به امامت آنها نداشتند، همه اعتراف کردند.