بهرهگیری غرب از اینترنت در جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران
چکیده
جمهوری اسلامی
ایران در آغازین دهه چهارم خود در حد بسیار وسیع توسط ضد انقلاب خارجنشین و قدرتطلبان
داخلی متهم به تقلب در انتخابات گردید. این اتهام ضدامنیتی، اردوکشیهای خیابانی
پیش از انتخابات را به زنجیره اغتشاش و آشوب در کشور تبدیل کرد. در این وقایع بیگانگان
با حمایت برخی عناصر داخلی در واقع پروژه جدیدی تحت عنوان "جنگ نرم" را
علیه جمهوری اسلامی ایران کلید زدند. جنگی که ابزار اصلی آن رسانه یعنی خبرگزاریها،
رادیو و تلویزیون، ماهواره و اینترنت است. حال این سؤال مطرح است که تأثیرات
کدامیک از این ابزارها بیشتر است؟ اکنون که در عصر اطلاعات بهسر میبریم،
اینترنت در آن نقشی ویژه دارد و بنابر شواهد موجود
تأثیرات آن بیش از سایر رسانههاست. تجزیه و
تحلیل دادههای آماریِ این تحقیق نیز تأثیرات چهار کارکرد اینترنت در جنگ نرم غرب علیه جمهوری اسلامی را
در حد زیاد تأیید کرده و در یک مورد تأثیر آن را کمتر از متوسط ارزیابی کرده است.
برای مطالعه
این مقاله به "ادامه مطلب "
بروید
امروزه جهان در عصر دوم رسانهها بهسر
میبرد. عصری که در آن زمان و مکان و
سرعت درنوریده شده است. اطلاعات و ارتباطات با کمترین زمان و کمترین هزینه از
طریق شبکههای مجازی که حکم نظامهای عصبی جوامع را دارند، تبادل میشود. در این
عصر فناوریهای نوین ارتباطی بهویژه رادیو، تلویزیون، ماهواره و شبکه جهانی
اینترنت تمام عرصههای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، اقتصادی، نظامی و امنیتی کشورها و
ملتها را تحت تأثیر و تغییر و تحول قرار داده است. یکی از این عرصهها که به مدد
رسانههای عصر دوم یعنی اینترنت دچار تحول شگرف شده عرصه منازعه و جنگ است. قدرتهای
بزرگ در دوره جدید استعماریِ خود برای تحت سلطه قرار دادن ملتها و دولتهای مستقل
با بهکارگیری ابزارهای نوین ارتباطی و به شیوه دمکراتیک که از آن به جنگ نرم
تعبیر میشود به اهداف
استعماری خود میرسند.
سؤال اصلی
تحقیق این است که اینترنت
در جنگ نرم غرب علیه جمهوری اسلامی ایران چه تأثیراتی دارد؟ و سؤالات فرعی آن
عبارتند از:
1- فرهنگسازیهای
اینترنتی چه تأثیری در جنگ نرم غرب علیه جمهوری اسلامی
ایران دارد؟
2- شبکهسازیهای
اینترنتی چه تأثیری در جنگ نرم غرب علیه جمهوری اسلامی ایران دارد؟
3- جریانسازیهای
اینترنتی چه تأثیری در
جنگ نرم غرب علیه جمهوری اسلامی ایران دارد؟
4- گردش آزاد
اطلاعات چه
تأثیری در جنگ نرم غرب علیه جمهوری اسلامی ایران دارد؟ و
5- کارکردهای
نظارتی و کنترلی اینترنت چه تأثیری در جنگ
نرم غرب علیه جمهوری اسلامی ایران دارد؟
متن این تحقیق
در سه بخش اینترنت، جنگ نرم و تأثیرات اینترنت در جنگ نرم غرب علیه جمهوری اسلامی
ایران تدوین شده که در ادامه به آن پرداخته میشود.
1. اینترنت و
ویژگیهای آن(2)
نت در انگلیسی
مخفف کلمه نتورک یا همان شبکه است. اینترنت مرکب از پیشوند اینتر و کلمه مخفف نت است. اینتر
در فرهنگ وِبِستر به معنی بین، در میان و امری که بین چند چیز واقع شده، آمده است. مانند اینترنشنال یعنی
بینالمللی. اینترنت یعنی ارتباط بین چند شبکه رایانهای. اینترنت بزرگترین شبکه
جهانی است که از
طریق خطوط مخابراتی، ماهواره و فیبر نوری اطلاعات را بدون هیچ محدودیت زمانی و مکان در اختیار
کاربران قرار میدهد(بختیاری، 1388؛ اینترنت، 1383؛ جونز، 1384؛ امجدی پور، 1388).
اینترنت یک
ابزار ارتباطی جمعی جدید است که با همه ابزارهای متداول پیشین تفاوت دارد. سطح
پوشش جهانی، سرعت انتقال زیاد، ابزار استفاده بهنسبت ارزان، ارائه اطلاعات بهصورت
نوشتار، تصاویر ساکن یا متحرک، صدا، برنامههای اجرایی، امکان به روزرسانی
اطلاعات با سرعت بالا، ارتباط تعاملی، امکان انتشار اطلاعات با هزینه قابل قبول و
دسترسی به مخاطبان از طیفهای مختلف از مشخصات آن است(مختاری، 1387، ص36).
1-1.
کارکردهای
اینترنت(3)
در بررسی
دیدگاههای صاحبنظران و اندیشمندان ارتباطات پنج کارکرد برای اینترنت احصاء
گردیده است. شبکهسازی (ون دایک، 2005) فرهنگسازی(کاستلز، 1385) جریانسازی، گردش آزاد اطلاعات و کنترل و نظارت از جمله این کارکردها بهشمار
میرود.
1-1-1.
شبکهسازی: (بلد) مانوئل کاستلز
نظریهپرداز عصر اطلاعات در کتاب کهکشان اینترنت در نقد نظریه "دهکده
جهانی" مارشال مکلوهان میگوید: "جهان یک دهکده نیست، بلکه یک شبکه
جهانی با کومههای فردی است، مدل شبکهای، قلب نظریه ارتباطات است. نظریههای
"مخاطب تعاملی" تفکر انسان امروزی را تحت تأثیر قرار داده است. اکنون یک
زبان مشترک وجود دارد و آن زبان فرامتن است. هر معنای تعیین شده فوراً منسوخ میشود
و توسط هزاران دیدگاه مختلف جایگزین و دوباره پردازش میشود و تنها معنای مشترک،
معنای به اشتراکگذاری شبکه است. کاستلز در تحلیل اینترنت میگوید: استفادهکنندگان
فناوری نیز تولیدکنندگان آن هستند. شبکه پایای تعامل بین دنیای تولیدکننده و مصرفکننده
همگی درهم ریخته و شبکهها به وجود آمدهاند(کاستلز، 1385).
یان وندایک دیگر نظریهپرداز ارتباطات،
بحثی جامعتر از فرآیند شبکهای شدن تعاملات ارائه میدهد، وی نه تنها به سلطه
اینترنت بر سطح کلان جامعه نظر دارد، بلکه معتقد است شبکهها حتی بر سطوح فردی
نیز مسلط شدهاند. به عقیده او شبکههای جهانی امروزی چه در سطح فردی و چه سازمانی
نقش یک نظام عصبی ارگانیک را بازی میکنند که همه اجزای سیستم را به یکدیگر متصل
میسازند. جامعه شبکهایِ جدید با ارائه دادههای فرامحلی و جهانی، برخی ارزشها
و هنجارهای بنیادی و بومی جوامع را به چالش میطلبد(ون دایک، 2005).
2-1-1.
فرهنگسازی: (بلد) برای نخستینبار
در تاریخ رسانه، اَبَرمتنی شکل گرفته است که شیوههای مکتوب، شفاهی، دیداری و
شنیداری ارتباطات انسانی را در چارچوب یک شبکۀ جهانی یکپارچه میسازد. به نظر
مانوئل کاستلز این پدیده "شاهراه اطلاعاتی" نام دارد و ماهیت ارتباطات
را دستخوش دگرگونیهای بنیادین ساخته است و از آنجا که ارتباطات نقشی تعیینکننده
در شکلدهی فرهنگ دارد، فرهنگ نیز به تبع دگرگونیهای فناورانۀ جدید، دگرگونیهای
بنیادی دیگری را از سر میگذراند. در نظر کاستلز با ایجاد و گسترش شاهراههای
اطلاعاتی، فرهنگی نوین در حال ظهور است(کاستلز،1380).
یورگن
هابرماس نظریهپرداز عصر اطلاعات مهمترین بعد این عصر را، جهانی شدن اقتصاد میداند.
با وجود این، بر این باور است که در عرصههای فرهنگی نیز گرایش به تولیدات فرهنگی
خاص، نوعی همسانی در فرهنگها را به دنبال داشته است. فرهنگ کالایی شدة امریکایی،
نه تنها خود را بر سرزمینهای دور تحمیل میکند بلکه حتی در غرب نیز معنادارترین
تفاوتها را کمرنگ و ریشهدارترین سنتهای محلی را سست بنیان کرده است(هابرماس،
1384، ص102).
یان وندایک
در کتاب جامعه شبکهای معتقد است: دیجیتالیزه شدن نشانۀ فرهنگ مدرن شبکهایست.
فرهنگ دیجیتال به شیوۀ اندیشیدن و انجام امور اطلاق میشود که در چارچوب فناوری
تجسم و عینیت مییابد. وی با بیان این مطلب سرعت یافتن تغییر فرهنگ را مطرح میکند
و معتقد است با مرکزیت یافتن پردههای فرهنگی، خوانش فعالانه جای خود را به مشاهده
منفعلانه میدهد. در این فرآیند، استفاده بیرویه از نمایشگرها، صفحات و پردهها،
کنشگر را از تأمل و تفکر باز میدارد. واقعیات تصنعی بهگونهای ارائه میشوند که
گویی بخشی از زندگی واقعی هستند؛ و بسترها و تأثیرات دستکاری شده بر زندگی
اجتماعی مستولی میشود. به عقیده وندایک، فرهنگ دیجیتالی به تولید بسیار زیاد
اطلاعات و ارتباطات نیازمند است که این خود به تخریب فرصت کیفیسازی معنا منجر میشود.
سیالیت خصوصیت عمدۀ فرهنگ در جامعۀ شبکهای است. وی درباره تأثیرات روانشناختیِ
ایجاد جامعۀ شبکهای معتقد است: از آنجا که دنیای مدرن، دنیایی واسطهمند است،
تجربۀ مستقیم حوادث و معانی، جای خود را به درک واسطهمند میدهد. از این رو
اذهانِ از پیش برنامهریزی شده نه از طریق یادگیری عملی، بلکه از طریق نظامهای
نمادین و الگوهای تصویریِ پردازش شده، یاد میگیرند. از این نظر، یادگیری از طریق
کنش مستقیم کاهش مییابد. به تناسبِ درکهای متفاوتِ ناشی از کنشهای واسطهمند
تفاوتهایی مهم در ساخت و ساز معانی ایجاد میشود که تعدد معانی واسطهمند از
پیامدهای آن است. جنبۀ دیگر پیامدهای روانی دیجیتالیزه شدن، تغییر در زبان سوژهها،
تنهایی، کهنه شدن آنلاین، تغییرات شخصیتی، شخصیتهای کامپیوتریزه شده و طراحی شده،
شخصیتهای غیراجتماعی، تنوعات شخصیتی و نظایر آنهاست(عاملی، 1383؛ محمدپور، 1387).
3-1-1.
جریانسازی:
(بلد) امروزه حوزههای
مختلف سیاست تحت تأثیر اقتدار و قدرت اینترنت قرار گرفته است؛ اینترنت بر نوع
انتخاب و تصمیمگیری مردم، افزایش درخواستهای مردم از دولت و نخبگان سیاسی، سیاستگذاری،
تعاملات دولت و مردم، افزایش نقش سرمایه در رقابتهای سیاسی و ... به گونههای
مختلف جریانساز و تأثیرگذار شده است. به بیان دیگر اگر مؤلفههای حوزه عمومی گفت
وگو، افکار عمومی و واکنش باشد، اینترنت به مثابه یک رسانة جدید، بستری مناسب برای
ظهور و تجلی هر یک از آنهاست. افراد میتوانند از طریق اینترنت به گفت وگو و تعامل
پیرامون موضوعات مورد علاقه خود بپردازند و از این طریق افکار عمومی بهعنوان صدای
مردم شکل بگیرد و هر یک میتوانند در مخالفت با یک مسئله و موضوع اجتماعی و سیاسی
دست به کنش مناسب بزنند(مهدیزاده، 383).
مهمترین مثال
برای حوزۀ عمومی در اینترنت، امکان شکلگیری اجتماعات مجازی است که با ایجاد شبکههای
روابط اجتماعی به بحثوگفت وگوی اینترنتی و تعامل با هم میپردازند(پاپا چارسی،
1383، ص384).
4-1-1.
گردش
آزاد و سریع اطلاعات: (بلد) شیوۀ
جدید اطلاعرسانی به نوبه خود سبب ایجاد آگاهیهای جدیدی شده و انسانهایی نو
میآفریند، اطلاعاتی که در عصر دوم رسانهها تولید و عرضه میشود، اغلب مخاطبانی
فراملی و بینالمللی دارد. انسانهای بیشماری با دیگران و غریبهها ارتباط
برقرار کرده و تبادل اطلاعات میکنند. انسانهای این عصر با وجود فاصله فیزیکی
بسیار زیاد، میتوانند به مقدار زیادی به یکدیگر نزدیک شوند(عبدالله خانی، 1387).
سرعت در
انتشار خبر، استفاده از نرمافزارهای چندرسانهای، مولتیمدیا و همچنین امکان
پنهان ماندن هویت گردانندگان این رسانهها سبب شده است که تعداد این دسته از رسانهها
به سرعت افزایش یافته و انواع حزبها و گروههای مختلف جامعه به سمت داشتن چنین
رسانههایی گرایش پیدا کنند(اینترنت، 1387).
5-1-1.
کنترل
و نظارت: (بلد) آخرین کارکردی که در این تحقیق برای اینترنت احصاء
شده کنترل و نظارت است. کمیته مرکزی گارد ملی پاریس در ٢٢ مارس ١٨٧١ برداشت
خود از دمکراسی را چنین بیانکرده بود: «اعضای مجلس که به طور مداوم تحت
نظارت و کنترل افکار عمومی قرار دارند، قابل عزل هستند، باید حساب پس دهند
و مسئولیت دارند. وقتی ما بر تمام نهادهایی که امور را هدایت میکنند و بر
همه مراکز تصمیمگیرنده کنترل و نظارت داشته باشیم، در آن صورت اصل جمهوریت
کاملاً رعایت میشود.» آیا کوشش برای تحقق این مهم، همان وعدهای نیست که
امروز شبکه اینترنت ارائه میدهد؟(همشهری، 1381، ص3).
2. جنگ
نرم(2)
جنگ نرم
اقدامی پیچیده و پنهان متشکل از عملیاتهای سیاسی، فرهنگی و اطلاعاتی توسط قدرتهای
بزرگ جهان برای ایجاد تغییرات دلخواه و مطلوب در کشورهای هدف است. هدف از این جنگ
ایجاد تغییر در ارزشها و فرهنگهای ملتهاست تا علاقه و نوع رفتار آنها را چه از
نظر سیاسی چه فرهنگی و چه اجتماعی به سوی رفتار مطلوب خود تغییر دهند تا ملتهای
هدف درست همان چیزی را بخواهند که مدنظر قدرتهای بزرگ است(ضیاییپرور، ص1387). به
بیان دیگر جنگ
نرم شامل هرگونه اقدام نرمافزارانه اعم از روانی، تبلیغاتی و رسانهای است که
جامعه یا گروه هدف را نشانه میگیرد و بدون درگیری نظامی و گشودن آتش رقیب را به
انفعال یا شکست وامیدارد. جنگ روانی،
جنگ سفید، جنگ رسانهای، عملیات روانی، براندازی نرم، انقلاب نرم، انقلاب مخملی،
انقلاب رنگی و... از اشکال مختلف جنگ نرم است.
در سال 1982 جرج شولتز،
وزیر امور خارجۀ امریکا و "گروه سانتافه" که وظیفه برنامهریزی امنیتی
برای مقابله با حکومتهای تندرو و انقلابی را عهدهدار بودند، برای اولینبار
نظریۀ جنگ نرم را تولید کردند و این واژه وارد ادبیات راهبردی امنیتی و روابط بینالملل
شد. گروه سانتافه و جرج شولتز بر این اعتقاد بودند که رابطه جامعه و حکومت در عصر
ارتباطات با دگرگونیهای گستردهای روبه رو شده و این امر را ناشی از فضای ارتباط
مجازی بین نیروهای اجتماعی و نهادهایی میدانستند که آگاهیهای جدیدی را برای
جامعه، نهادهای اجتماعی و ساختهای سیاسی تولید میکنند. این تیم مطالعاتی براین
باور بودند زمانی جنگ نرم شکل میگیرد که زمینه برای افزایش تضادهای درونساختاری
به وجود میآید و نیروهای اجتماعی و سیاسی که تضادهای فکری، تحلیلی و ایدئولوژیک
با یکدیگر دارند، در شرایط تعارض قرار میگیرند و مؤلفههای ستیزش خود را به
ساختار سیاسی و امنیتی منتقل میکنند و از این راه شکافهای درونساختاری تشدید میشود.
از سوی دیگر، چنانچه ساختار حکومتی به اقدامهای واکنشی مبادرت کند، در آن شرایط،
جلوههایی از بیتعادلیِ امنیتی ایجاد خواهد شد. در چنین شرایطی نظریۀ "جنگ
کمشدت" بهعنوان اصلیترین الگوی مقابله با تهدیدها ارائه شد. بر مبنای
"نظریۀ جنگ کمشدت" زمینه برای مقابله با مشروعیت ساختاری نظامهای
سیاسی فراروی امریکا به وجود میآمد. امریکاییها بر این امر واقف بودند که از راه
الگوی مستقیم قادر به تأمین منافع خود در عصر جدید نخواهند بود. از این رو آنها
ترجیح دادند تا زمینههای فرسایش قدرت ساختاری کشورهای فراروی خود را با "جنگهای
نیابتی" پیگیری کنند. این مطلب نشان میدهد که نیروهای اجتماعی جامعۀ هدف،
اصلیترین ابزار در فرآیند جنگ نرم برای تحقق هدفهای راهبردی امریکا بهشمار میرود.
سازماندهی طالبان و القاعده برای مقابله با نظام سوسیالیستی حاکم بر افغانستان
دردهۀ 1990، حذف دانیل اورتگا در نیکاراگوئه و سازماندهی سازمان منافقین و گروهک
ریگی برای مقابله عملیاتی با جمهوری اسلامی ایران نمونههایی از نقش نیابتی میباشد.
پس جنگ نیابتی در حقیقت در فضای عمومی جنگ نرم شکل گرفت(متقی، 1389).
در دوران جدید
که محافظهکاران به تولید اندیشهها و الگوهای رفتاری نو معروف هستند، تهدیدهای
فراروی امریکا را برجسته کرده و زمینه را برای به قدرت رسیدن نیروهایی که بر ارزشهای
بنیادین سیاسی امریکا تأکید دارند، فراهم میکنند. این الگو در دهۀ 1990 با
تغییرات گستردهتری روبه رو شد. بیل کلینتون در سال 1994 نظریۀ "گسترش
دمکراسی"را ارائه کرد. انقلابهای رنگی که در برخی کشورهای آسیای مرکزی،
قفقاز و اروپای شرقی شکل گرفت در واقع مرحله دوم جنگ نرم است. در الگوی کنش
غیرمستقیم در جنگ نرم حوزۀ نبرد و رقابت از عرصۀ منطقهای و بینالمللی به حوزۀ
داخلی کشورها منتقل میگردد. این امر منجر به تدافعی شدن سیاست خارجی واحدهای
سیاسی گردیده و از سوی دیگر، امکان تحرک برای تأمین منابع در محیط فراملی را از
کشورها سلب میکند. اگر واحدهای سیاسی در شرایط تدافعی قرار گیرند، موقعیت ساختاری
خود را از دست داده و در روند فرسایشی قرار میگیرند. یکی از شاخصهای بنیادین جنگ
نرم محیط ژئوپلیتیک ظهور آن است. شاخصهای ژئوپلیتیکی جنگ نرم، تفسیرکنندۀ نشانههای
سیاسی دولتهای حاکم در مناطق جغرافیایی و فضای رقابت سیاسی است. همانگونه که جنگهای
ضداستعماری اغلب در امریکا و آسیا شکل گرفت یا جنگهای بازتقسیم مستعمرات در اروپا
به وجود آمد، جنگ نرم نیز دارای محیط ژئوپلتیک ویژۀ خود میباشد. حوزۀ جغرافیاییِ
جنگ نرم اغلب در مناطقی مانند آسیای مرکزی، قفقاز، خاورمیانه و اروپای مرکزی قرار
دارد(متقی، 1389).
از دیدگاه
کلان سه هدف اساسی از جنگ نرم غرب علیه جمهوری اسلامی ایران متصور است که
عبارتند از: استحاله، بیثباتسازی و براندازی.
استحاله به معنای خاصیتزدایی از تفکر انقلاب اسلامی است که سرانجام به
"تغییر رفتار" حکومت و جامعه منجر میشود. در این فضا دشمن تلاش میکند
به طورکاملاً پنهانی و خزنده بر اندیشه افراد و بهخصوص نخبگان جامعه تأثیر
بگذارد. نتیجه پیامدهای اولیه استحاله، تغییر گفتمان غالب جامعه از تفکر و اندیشه
انقلاب به سوی اندیشهها و فرهنگ غربی است که تداوم آن به تغییر تمایلات و
رفتارهای گوناگون سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و در نهایت از خود بیگانگی و
تغییر ذائقه و رفتار ملی(حاکمیت و مردم) میانجامد. براندازی بهمعنای "تغییر
ساختار" حاکمیت در حقیقت هدف غاییِ تمامی فعالیتهای دشمن است. براین اساس
اگر برنامههای دشمن برای بیثباتسازی کشور به براندازی ساختار هم منتهی نشود دستکم
از این باب که سبب سست شدن پایههای نظام شده میتواند امیدواری دشمن را فراهم
آورد. دشمن برای رسیدن به اهداف بیثباتسازی و براندازی از بسترهای فراهم شده در
استحاله استفاده میکند. جنگ نرم
همانند جنگ سخت، بازیگران متعددی دارد. این بازیگران که ظاهری غیردولتی دارند
عمدتاً در بستر دیپلماسی عمومی و در پوشش اقدامات بشردوستانه و خدمات علمی- فرهنگی در چارچوب مؤسسات و نهادهای خیریه و مطالعاتی، معطوف به تأثیرگذاری
بر اذهان نخبگان و تصویرسازی در افکار عمومی کشور هدف فعالیت میکنند(احمدی، 1389).
3. تأثیرات
اینترنت در جنگ نرم غرب علیه ایران(2)
همان طور که
در بخش یک ارائه شد، شبکهسازی، فرهنگسازی، جریانسازی، گردش آزاد اطلاعات، کنترل
و نظارت از کارکردهای اینترنت است. در این بخش این بحث ارائه میشود که هر یک از
این کارکردها بهصورت عینی چگونه بر جنگ نرم غرب علیه جمهوری اسلامی ایران تأثیر
میگذارند و نحوه تأثیرگذاری آنها در عرصههای سیاسی- امنیتی و فرهنگی چگونه است.
در ادامه به ترتیب کارکردهای اینترنت بحث تأثیرات مورد تحلیل و بررسی قرارمیگیرد:
1-3.
شبکهسازیهای
مجازی و جنگ نرم
روزنامه کویتی
السیاسه در گزارش تحلیلی به قلم "محمود حنفی" نوشت: رژیم صهیونیستی بیش
از 20 هزار پایگاه اینترنتی ایجاد کرده تا جوانان ایرانی را مخاطب قرار دهند. همه
دستگاههای اطلاعاتی غرب توان خود را به کار بستند تا در ایام تبلیغات توجهها را
به سوی کاندیداهای طرفدار غرب و پس از
برگزاری انتخابات، آتش آشوبها را شعلهورتر کنند آنان در هفتههای منتهی به انتخابات و وقایع بعدی، از طریق شبکههای اجتماعیِ
فیس بوک، توئیتر و یوتیوب هجمۀ تبلیغی وسیعی علیه جمهوری اسلامی ایران به راه
انداختند(1388).
محمدحسین هیکل
تحلیلگر برجسته و روزنامهنگار مصری در خصوص دخالت غرب در انتخابات ایران مینویسد:"تنها
دو روز مانده به انتخابات ایران 18 هزار پیام با موضوع تقلب و ضرورت اعتراض به آن
در شبکه اینترنتی توئیتر منتشر شد که بعدها مشخص شد این پیامها از سوی کاربران
رژیم صهیونیستی ارسال شده است. وی افزود: هزاران سایت اینترنتی در روزهای پیش از
برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایران فعال شدندکه کارشان دستپاچه کردن نظام و
تحریک مردم به ابراز خشم نسبت به نتایج انتخابات بود(گذر از فتنۀ 88، 1388، ص482).
نویسندگان :
مرحوم دکتر عباس مهری ( استادیار دانشگاه امام حسین(ع) )
دانش آموخته کارشناسی مدیریت دفاعی ارشد دانشگاه
امام حسین(ع)