به عشق رهبرم

به عشق رهبرم

اللهــــم احفظ و ایـد و انصر نائب المهدی امامنا خامنه ای...

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی

فرماندهء من (رحیم مخدومی، احمد کاوری، داوود امیریان، علی اکبر حاوری نژاد و ... )


جشن حنابندان (محمد حسین قدمی )


پا به پای باران ( هدایت الله بهبودی، مرتضی سرهنگی )


دشت شقایق ها ( محمدرضا بایرامی )


همپای صاعقه ( حسین بهزاد، گل علی بابایی )


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۲ ، ۲۰:۰۹
همـ♥ـراه

کتاب خوان درست کنیم، کتاب خودش می آید


مردم میل به کتاب خوانی ندارند ... به نظرمن، تدابیر عمدتاً باید متوجه این نکته باشد. اگر چه ممکن است کتابخانه درست کردن همین فایده را داشته باشد، امّا ما می توانیم دو نوع کتابخانه درست کنیم، اگر می توانیم تعداد انتشار را به دو صورت بالا ببریم، یکی به نحوی که این میل را ایجاد بکند، یکی هم بدون توجه به این نکته، آن اول لازم است، یعنی ما باید فکر کنیم و این را پیدا کنیم. واقعاً این حرف درستی است که:

آب کم جو تشنگی آور به دست

تا بجوشد آبت از بالا و پست

اگر مردم کتاب خوان باشند به دنبال کتاب بگردند، سراغ ناشر و سراغ موءلف می آیند و ناشر خودش را به آب و آتش خواهد زد تا کتاب را پدیده بیاورد.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۲ ، ۱۵:۵۰
همـ♥ـراه

می توانید انسان ها را تکان بدهید

 

من کتاب هایی را که می خوانم، معمولاً پشتش یادداشت یا تقریظی می نویسم، یعنی اگر چیزی به ذهنم آمده پشت آن یادداشت می کنم. این کتاب "فرمانده ی من" را که خواندم، بی اختیار پشتش بخشی از زیارت نامه را نوشتم : << السلام علیکم یا اولیاء الله و احبّائه.>> واقعاً دیدم که در مقابل این عظمت ها انسان احساس حقارت می کند. من وقتی این شکوه را در این کتاب دیدم، در نفس خودم حقیقتاً احساس حقارت کردم.

چه کسی می تواند این شکوه را به ما نشان بدهد ؟ این شکوه وجود دارد، ولی یک نفر باید آن را به ما نشان بدهد. او چه کسی است ؟ او، شمایید. یعنی اگر شما قدر خودتان را بدانید، می توانید حامل آن چنان نورانیتی باشید که انسان ها را تکان می دهد. آن طور حقایق واقعاً ماها را منقلب می کند.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۲ ، ۱۵:۳۸
همـ♥ـراه

عزیزِ ما، ای وصیّ امام عشق!

آنان که معنای «ولایت» را نمی‌دانند، در کارِ ما سخت درمانده‌اند؛ امّا شما خوب می‌دانید که سرچشمه‌ی این تسلیم و اطاعت در کجاست.

خودتان خوب می‌دانید که چقدر شما را دوست می‌داریم و چقدر دلمان می‌خواست آن روز که به دیدارِ شما آمدیم، سر در بغلِ شما پنهان کنیم و بگرییم.

ما طلعتِ آن عنایتِ ازلی را در نگاهِ شما بازیافتیم. لبخندِ شما شفقتِ صبح را داشت و شبِ انزوای ما را شکست.

سرِ ما و قدمتان که وصیّ امام عشق هستید و نایبِ امام زمان(ع)

شهید آوینی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۲ ، ۰۱:۲۴
طلبه جهادی
تا الان همیشه در مورد مسایل امر به معروف و نهی از منکر  سوال داشتم. و بعضی از برخوردهای گشت ارشاد و روش اجرا را نمی پسندیدم. وجود افسران نیروی انتظامی با هیکل‌های کماندویی در کنار خانم‌های ناهی از منکر بیش‌تر ذهنیتی منفی را به وجود می‌آورد که خود به خود اثر ذهنی منفی ای را به ذهن متبادر می‌کند. دوستی معتقد بود اجرای بد این قانون به این علت است که اجرا نشدنش را توجیه کنند! یعنی بد اجرا می‌کنند تا همه اجرا نشدنش را ترجیح بدهند!

در همین زمینه به بیانات حضرت آقا برخوردم که تا حدی نتیجه گیری من را تغییر داد. این صحبت ها در ادامه می‌آید:

این گونه است که کشور حفظ مى‌شود؛ با امر به معروف و نهى از منکر. منتها من دو تذکر به شما جوانان عزیز - در هرجاى کشور که هستید - مى‌دهم. اولاً امر به معروف و نهى از منکر یک واجب است که رودربایستى و خجالت بر نمى‌دارد. ما گفتیم:

اگر دیدید کسى مرتکب خلافى مى‌شود، امر کنید به معروف و نهى کنید از منکر. یعنى به زبان بگویید. نگفتیم مشت و سلاح و قوت به کار ببرید. اینها لازم نیست. خداى متعال که این واجب را بر ما مسلمانان نازل فرموده است، خودش مى‌داند مصلحت چگونه است.

ما هم تا حدودى حکم و مصالح الهى را درک مى‌کنیم. بزرگترین حربه در مقابل گناهکار، گفتن و تکرار کردن است. این‌که یک نفر بگوید اما ده نفر ساکت بنشینند و تماشا کنند، نمى‌شود. اگر یکى دچار ضعف نفس بشود، یکى خجالت بکشد و یکى بترسد، این‌که نهى از منکر نخواهد شد.


گناهکار هم فقط بدحجاب نیست که بعضى فقط به مسأله‌ى بدحجابى چسبیده‌اند. این، یکى از گناهان است و از خیلى از گناهان کوچکتر است.

خلافهاى فراوانى از طرف آدمهاى لاابالى در جامعه وجود دارد: خلافهاى سیاسى، خلافهاى اقتصادى، خلاف در کسب و کار، خلاف در کار ادارى، خلافهاى فرهنگى. اینها همه خلاف است. کسى غیبت مى‌کند، کسى دروغ مى‌گوید، کسى توطئه مى‌کند، کسى مسخره مى‌کند، کسى کم‌کارى مى‌کند، کسى ناراضى تراشى مى‌کند، کسى مال مردم را مى‌دزدد، کسى آبروى مردم را بر باد مى‌دهد. اینها همه منکر است. در مقابل این منکرات، عامل باز دارنده، نهى است؛ نهى از منکر. بگویید: «آقا، نکن.» این تکرار «نکن»، براى طرف مقابل، شکننده است. این نکته‌ى اول؛ که نهى از منکر، اراده و تصمیم و قدرت و شجاعت لازم دارد، که بحمداللَّه، در قشرهاى مردم ما و در زن و مرد ما وجود دارد. باید آن را به کار بگیرید. منتظر نباشید که دستگاهها بیایند و کارى بکنند.


بعضى از مردم به این‌جا تلفن زدند، نامه نوشتند و سفارش کردند که «آقا! شما گفتید نهى از منکر. سیل پشتیبانیها هم انجام گرفت. اما عملاً کارى نشد!» عملاً چه کار مى‌خواستید بشود؟ مگر لازم است که این‌جا هم دولت وارد شود یا دستگاه قضایى مستقیماً وارد شود؟ خودمردم باید وارد شوند. خود مردم باید نهى کنند. البته دولت، مجلس شوراى اسلامى، دستگاه قضایى و نیروى انتظامى، موظفند که ناهى از منکر را پشتیبانى کنند. این، وظیفه‌ى آنهاست. مباشر کار، خود مردم مى‌توانند باشند و باید باشند. بخش عمده‌ى قضیه، این‌جاست. جوان رزمنده، خانواده‌ى شهید داده، خانواده‌ى ایثارگر، خانواده‌ى اهل انفاق، مؤمنین نمازخوان و روزه بگیر و مسجد برو، دلسوزان انقلاب، روشنفکران علاقه‌مند به مفاهیم اسلامى و انقلابى؛ همه‌ى اینها باید در صحنه باشند.

موضوع امر به معروف که موضوع جدیدى نیست. این، تکلیف همیشگى مسلمانان است. جامعه اسلامى، با انجام این تکلیف زنده مى‌ماند. قوام حکومت اسلامى، با امربه‌معروف و نهى‌ازمنکر است، که فرمود: اگر این کار نشود، آن وقت «لَیُسلِّطُنَّ اللَّه عَلَیْکم شِرارُکم فَیَدْعُوا خِیارُکُم فلا یُسْتَجابُ لَهُم(5)».

قوام حکومت اسلامى و بقاى حاکمیت اخیار، به این است که در جامعه امربه‌معروف ونهى‌ازمنکر باشد. امربه‌معروف فقط این نیست که ما، براى اسقاط تکلیف، دو کلمه بگوییم. آن هم در مقابل منکراتى که معلوم نیست از مهمترین منکرات باشند.

وقتى یک جامعه را موظّف مى‌کنند که آحادش باید دیگران را به معروف امر و از منکر نهى کنند، این به چه معناست؟ چه وقت ممکن است آحاد یک ملت آمر به معروف و ناهى از منکر باشند؟ وقتى که همه، به معناى واقعى در متن مسائل کشور حضور داشته باشند؛ همه کار داشته باشند به کارهاى جامعه؛ همه اهتمام داشته باشند؛ همه آگاه باشند؛ همه معروف شناس و منکر شناس باشند. این، به معناى یک نظارت عمومى است؛ یک حضور عمومى است؛ یک همکارى عمومى است؛ یک معرفت بالا در همه است.  امربه‌معروف، اینهاست.

والّا اگر ما امربه‌معروف را در یک دایره محدود، آن هم به وسیله افراد معلومى، زندانى کنیم، دشمن هم در تبلیغات خودش بنا مى‌کند سمپاشى کردن؛ که در ایران بناست از این به بعد، نسبت به زنهاى بدحجاب، این‌طور عمل شود! این واجبِ به این عظمت را، که قوام همه چیز به آن است، بیاورند در دایره‌اى محدود، در خیابانهاى تهران؛ آن هم نسبت به چند نفر زنى که وضع حجابشان مثلاً درست نیست. این است معناى امر به معروف؟! این است معناى حضور نیروهاى مؤمن در صحنه‌هاى گوناگون جامعه؟! قضیه، بالاتر از این حرفهاست. تخلّفها یک اندازه و یک نوع نیست. تخلّفها، تخلّفهاى فردى نیست.

بالاترین تخلّفها، آن تخلّفها و جرایمى است که پایه‌هاى نظام را سست مى‌کند. نومید کردن مردم، نومید کردن دلهاى امیدوار، کج‌نشان دادنِ راه راست، گمراه کردن انسانهاى مؤمن و بااخلاص، سوء استفاده کردن از اوضاع و احوال گوناگون در جامعه اسلامى، کمک کردن به دشمن، مخالفت کردن با احکام اسلامى و تلاش براى به فساد کشاندن نسل مؤمن. امروز دستهایى تلاش مى‌کنند تا فساد را به صورت نامحسوس - نه آن طورى که شما در خیابان آن را ببینید و بفهمید و مشاهده کنید - به شکلهاى گروهکى، ترویج کنند و جوانان را به فساد بکشانند؛ پسرها را به فساد بکشانند؛ مردم را به بى‌اعتنایى بکشانند. منکرات اینهاست؛

منکرات اخلاقى، منکرات سیاسى، منکرات اقتصادى. همه‌جا، جاى نهى از منکر است. یک دانشجو هم، در محیط درس مى‌تواند نهى از منکر کند. یک کارمند شریف هم، در محیط کار خود مى‌تواند نهى از منکر کند. یک کاسب مؤمن هم، در محیط کار خود مى‌تواند نهى از منکر کند. یک هنرمند هم، با وسایل هنرى خود، مى‌تواند نهى از منکر کند. روحانیون در محیطهاى مختلف، یکى از مهمترین عوامل نهى از منکر و امر به معروفند. نمى‌شود این واجبِ بزرگ الهى را در دایره‌هاى کوچک، محدود کرد. کار هم کار همه است. این‌طور نیست که مخصوص عدّه خاصى باشد.



منابع:

بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم    ۱۳۷۱/۰۷/۲۹ 


بیانات در دیدار جمعی از روحانیون ۱۳۷۱/۰۵/۰۷
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۲ ، ۱۷:۲۵
طلبه جهادی